فردا شب شب آرزوهاست...

از همتون خواهش میکنم موقع دعا کردن منو فراموش نکنین

امیدوارم سایه ی همه ی مامان بابا ها رو سرمون باشه و سالم و سلامت باشن

امیدوارم همه ما جوونا خوشبخت بشیم و سرافراز

امیدوارم هممون تو درسامون موفق باشی

امیدوارم خدا دل همگی مارو شاد کنه

الهی آمین

مادرش به او گفت:

زیرا من یک زن هستم

پسر بچه گفت:

من نمی فهمم.

مادرش اورا در آغوش گرفت و گفت:

تو هیچ گاه نخواهی فهمید...

بعد ها پسر از پدرش پرسید:

چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟

پدرش تنها توانست بگوید:

تمام زنها برای هیچ چیز گریه می کنند.

رفته رفته پسر کوچک یک مرد بزرگ شد،ولی هنوز نمی دانست که چرا زنها بی دلیل گریه می کنند؟

بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد.

او از خدا پرسید:

خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟

خدا گفت:

زمانی که زن را خلق کردم میخواستم که او موجود بخصوصی باشد بنابر این شانه های اورا آنقدر قوی آفریدم تا بار همه ی دنیا را به دوش بکشد و همچنین شانه هایش آنقدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد.

من به او یک نیروی قوی درونی دادم تا توانایی تحمل تولد بچه هایش و وقتی آنها بزرگ شدند توانایی

تحمل بی احتیاتی آنها را داشته باشد.

به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن نا امید شده اند، او تسلیم نشود  و هم چنان

پیش رود.

به توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است، بدون این که شکایتی بکند.

به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد،

حتی اگر انها به او اسیبی برسانند.

به او توانایی دادم که همسرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلبش داشته باشد .

به او این شعور را دادم  که درک کند یک شوهر خوب،هرگز به همسرش اسیب نمی رساند

به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار خانواده اش بماند .

و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد.

در واقع این اشک ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده ی اوست ،

در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد .

خدا گفت:

می بینی پسرم!

زیبایی یک زن در ظاهر او نیست بلکه  زیبایی یک زن در چشمان او نهفته است زیرا چشمان او دریچه ی

روح اوست و قلبش، جایی است که عشق به دیگران در آن قرار دارد.

 مامان جونم روزت مبارک گلم بخدا خیلی دوستت دارم عشق من مامان من

مامانی و عزیزجون مادر بزرگ های نازنین و تپلی من روزتون مبارک.

ماما ایلاااااااااااااااااا

ماماایلاااااااااااااااااااااااا من و شمیم دخترکوچولوت این روز و به تو عمه و مامان مهربون تبریک میگیم.

خدايي كه از رگ گردن به من نزديك تري

 كمكم كن…

دارم ديوونه ميشم!

بيخودي عصبي هستم و نگران!!!

 كمكم كن…

كمكم كن كه عجيب بهت نياز دارم خداي من.

خدايا ميخوام اينو بگم بهت

كه هر موقع صدات ميزنم احساس آرامش دارم پس كمكم كن

Help mi...

 ٥٠٠نفرآنها٤٠٠جمله را به ٣٠٠زبان در٢٠٠ برگ مطرح كردند

و١٠٠باربراي تو در٩٠روز،روزي٨٠دقيفه خواندم

و٧٠جمله رابراي تو٦٠باردر٥٠روز در هرروز براي توتكرار كردم

و و براي خود تكرار كردي

 ٣٠تاي آن را پس از ٢٠روز آموختي

ودر١٠روز ٩ سوال ازتو كردم

 و ٨ مرتبه به ٧سوال من ٦جواب رد دادي

 ودر فاصله ي ٥ روز و ٤ مرتبه تورا به ٣ جا دعوت كردم

 ٢ ساعت خواهش كردم و ١ مرتبه آن هم با غرور گفتي

）دوستت دارم（ 

راستی این فقط یه پست جدیده هیچ ربطی به من نداره

آن را تمرين كن.

پرمعني ترين كلمه ما است،

آن رابه كارببر.

عميق ترين كلمه عشق است،

به آن ارج بنه.

بي رحم ترين كلمه تنفراست،

ازبين ببرش.

سركش ترين كلمه حسداست،

با آن بازي نكن.

خودخواهانه ترين كلمه من است،

ازآن حذركن.

سركش ترين كلمه حسد است،

باآن بازي نكن.

خودخواهانه ترين كلمه من است،

از آن حذركن. ناپايدارترين كلمه خشم است،

آن را فرو ببر.

بازدارنده ترين كلمه ترس است،

با آن مقابله كن.

 با نشاط ترين كلمه كار است

 به آن بپرداز.

 پوچ ترين كلمه طمع است،

آن را بكش.

من معجزه می کنم

چرا مضطرب و نگران می شوید؟خود را به من بسپارید.

من خود به مشکلاتتان فکر می کنم.

من هیچ چیز از شما نمی خواهم.

مگر این که خود را به تمامی به من بسپارید و من تنها زمانی در کارهای شما مداخله خواهم کرد که شما چگونه تسلیم شدن را بیاموزید.

آنگاه دیگر لازم نیست نگران باشید و بدانید که با همه ترس و نا امیدی ها وداع خواهید کرد.

شما در عمل نشان می دهید که به من اعتماد ندارید حال انکه می باید چشم و گوش بسته به من تکیه کنید.

تسلیم محض ، یعنی فکرتان را مشغول مشکلات و مسائل نکنید.

همه چیز را به بسپارید و بگویید:خداوندگارا... اراده تو باید جاری شود، تو مشکلاتم را حل کن.

تسلیم محض یعنی آنکه بگوئید:خداوندگارا،ستایش تو راست که همه چیز به دست توست و تو امور مرا به بهترین نحو و آن گونه که به صلاح من است تدبیر می کنی.

به یاد داشته باشید که فکر کردن راجع به نتیجه کار ، خلاف تسلیم محض است.

به این معنی است که شما نگرانید که چرا مساله ای یا مشکلی آن نتیجه دلخواه شمارا به بار نیاورده است.

این رفتار نشان می دهد که شما عشق من به خود را باور ندارید و به این حقیقت که زندگی شما تحت

کنترل من است و هیچ از سیطره من خارج نیست ، اعتقاد ندارید.

هیچ گاه راجع به این که مساله و مشکل شما  چگونه و به چه نحوی  حل خواهد شد و چه پیامد هایی

به دنبال خواهد داشت فکر نکنید.

این وسوسه در شما ، نشانه آن است که به من اعتماد ندارید.

اگر می خواهید که من امور شما را به عهده بگیرم، می باید تمام تشویشها و نگرانی هارا کنار بگذارید.

من تنها زمانی شمارا هدایت می کنم که شما کاملا خود را به من سپره باشید و زمانی که من شمارا

از راهی به راه دیگری که انتظارش را ندارید هدایت کنم،خودم شما را در میان بازوانم حمل خواهم کرد.

آنچه شمارا به طور جدی ناراحت می کند، استدلال ها،نگرانی ها و تشویش هایی است که خود برای خود ایجاد می کنید و اینکه می خواهید  خواست خود را هر قیمتی که شده به دست آورید.

من می توانم تمام مایحتاج شمارا چه مادی و چه معنوی بر آوردم فقط اگر به من بگوئید:

تو نیاز های مرا برآورده ساز...

و سپس با چشمان بسته آرام بگیرید.

به شما نعمت های فراوان خواهم داد،اما فقط در صورتی که  خود را کاملا به من سپرده باشید و به من توکل کرده باشید.

ولی تنها زمان ناراحتی به من دعا می کنید و از من می خواهید که مشکلاتتان را آن گونه که خود می خواهید حل کنم.

در حقیقت شما به من اعتماد ندارید و فقط می خواهید که من آرزوی شمارا برآورده کنم و خود را با خواست های شما وفق دهم.

مانند آن بیماری نباشید که نزد طبیب رفته،ولی خودش نسخه خود را می پیچد.

حتی در مواقع ناراحتی چنین دعا کنید:

خداوندا، تورا ستایش می کنم و از تو برای این مشکلی که حکمتی در آن است،سپاسگذارم

و از تو میخواهم که همه چیز را برای من در این زندگی زمینی و گذرا، به بهترین نحو تدبیر کنی،

 زیرا تو می دانی چه چیزی به صلاح من است .

گاه شما حس می کنید که مصیبت ها و پیشامد های ناگوار، به جای کم شدن بیشتر می شوند.

نگران و مضطرب نشوید.

چشمهایتان را ببندید و با ایمان کامل بگوئید:

اراده توست که باید جاری شود...

و آنگاه که چنین گفتید،

من حتی اگر لازم باشد، معجزه خواهم کرد.

مي جويمت چنانكه لب تشنه آب را.

محو توام چنانكه ستاره به چشم صبح،

يا شبنم سپيده دمان آفتاب را.

بيتابم آنچنانكه درختان براي باد،

يا كودكان خفته به گهواره تاب را...

بايسته اي چنانكه تپيدن براي دل،

يا آنچنانكه بال پريدن عقاب را.

 حتي اگر نباشي،مي آفرينمت چونانكه التهاب بيابان سراب را.

اي خواهشي كه خواستني تر ز پاسخي

 با چون تو پرسشي چه نيازي جواب را...

 يه نصيحت: نام بزرگترين اقيانوس آرام است،پس آرام باش تا بزرگ باشي.

در روزگاری نه چندان دور دختری دل شکسته زندگی میکرد.

دختر عاشق کسی بود که دوستش نداشت.
خیلی بده عاشق کسی باشی که نمی خوادت...

دختر همش سعی میکرد که فراموشش کنه ولی افسوس...

اصلا فراموشی امکان نداشت!!!

سال که تحویل شد دختر یه آرزو کرد:

آرزو کرد یا عشقش برگرده یا تو دلش بمیره و فراموشش کنه ولی از آرزوش پشیمون شد.

چند شبی بود دختر حسابی دلهوایی شده بودو همش گریه میکرد...

یه شب که دختر لابه لای اس ام اس هاش میگشت یک اس ام اس از یه آشنا دید و قوت قلب گرفت.

یه نفر به دختر گفته بود چرا به فکر خودت نیستی؟؟؟

دختر از این حرف جاخورد!!!

میدونم که آشنا حقیقت و کاملا میدونست.چون حرفایی که تو دل دختر گیر کرده بود و به زبون اورد.

آشنا گفته بود به نظرت عشق الکیه؟؟؟

دختر گفت:عشق من پاک بود ولی دیگه از عشق متنفرم.

آشنا گفت:عشق که به موقع باشه هم پاک هم طاهر و حتی پاک کننده گناه هم هست.

ولی عشقهایی که از سر هوس باشه و با چنتا حرف چرت مثل:(تا آخر عمرم باهات می مونم تو فقط مال منی و بی تو هرگز...) چون با دروغ شروع شده نا پاک و حتی نجسند.

دختر گفت:یعنی عشق من پاک نبود؟؟؟منی که با تمام وجود عاشق بودم؟؟؟

آشنا گفت:عشق تو پاک...

ولی اون چی؟؟؟ لیاقت عشق پاک تورو داشت؟؟؟
دختر پرسید:یعنی نداشت؟؟؟

و آشنا گفت:دخترتنها بازم فکر کن و دختر بازم فکر کرد ودید دیگه هیچ علاقه ای به عشقش نداره.

و دیگه وقتی از اون یادش میاد اشک تو چشماش جمع نمیشه و از اعتقادات آشنا درس خوبی واسه زندگیش گرفت:

دختر فهمید:(تو سن کمی که اون داره عشق حقیقتی نداره واین روحیه ی اون بوده که این طور ایجاد کرده.و آشنا به دختر گفته بود که:عاشق کسی باش که واست بمونه و ترکت نکنه و عاشقانه دوستت داشته باشه....

عاشق خدا باش...

و بعد از خدا عاشق کسی باش که سر سفره ی عقد کنارت نشسته باشه.

دختر فهمید:به هر بی سرو پایی دل نبنده.
و فهمید:که بهترین دوست آدم اونیه که اون بالاست یا بهتر بگم اونیه که از رگ گردن به آدم نزدیکتره این رفیق مهربون کسیه که نیمه راه ولت نمیکنه تا آخر باهات می مونه و عاشقانه دوستت داره و همیشه مواظبت هست و ترکت نمیکنه...

پس دختر عاشقانه فریاد زد: خدایا دوستت دارم.

خدایا ممنون که حرفات و از طریق آشنا بهم رسوندی.

منونم ازت خدای من

وقتی دلم میگیره دنیام و غم میگیره

انگاری حس بودن تو لحظه هام میمیره

وقتی دلم میگیره میخوام پیش تو باشم

نمی تونم یه لحظه دوستت نداشته باشم

بی تو بودن خیلی سخته....

با تو بودن کار بخته......

تو نباشی من میمیرم

بزار دستاتو بگیرم

دارم از نفس میفتم بیا و برس به دادم

چیه؟؟؟؟؟

یادت نمونده از اون همه محبت؟؟؟

رفتی و تنها موندم با این دل بد عادت.....

رفتی و وقت و بی وقت تو فکرتم همیشه

میخوام یادت نیفتم!!!

نمیشه که نمیشه ...

بابا خوبی بابا  ای بابا... بابا روز مرد و به مردترین مرد دنیا میگم

مبارک بابا

تبریک بابا

بابابابابابابابا.............

خلاصه که دور از شوخی روز بابارو به بابام تبریک میگم

درضمن مردای دیگه ای هم هستن که خیلی مردن روز شماهاهم مبارک

و مردایی هم هستن که عجیب نامردن حیف اسم مرد واسه اونا...

مردایی هستن که خیلی کثیفن خدا اونارو هم از رو زمین پاک کنه

درکل روز مرد و به مردای واقعی تبریک میگم.

ددی جون روزت مبارک

راستی بابا پول میدی

من پول میخوام !!!

چرا؟؟؟؟

چون لازم دارم

ای بابا میخوام واست کادو بخرم بابایی

بابای بابا